آیا تاکنون پیش آمده آنقدر از شکست خوردن در کاری بترسید که حتی برای انجام آن تلاش نکنید؟ یا ترس از شکست، شما را وادار کرده باشد تلاشهای خود را کماهمیت جلوه دهید تا احتمال شکستی بزرگ را کاهش دهید؟
خیلی از ما انسانها، حداقل یک بار یا بیشتر این موضوع را تجربه کردهایم. ترس از شکست خوردن میتواند موجب منفعل شدن شما شود که هیچ تلاشی نکنید. بنابراین شما را از حرکت رو به جلو و پیشرفت بازمیدارد. اما وقتی که به ترس اجازه میدهیم این کار را انجام دهد، در مسیر زندگی خود بسیاری از فرصتها را نادیده میگیریم.
در این مقاله، درباره ترس از شکست صحبت میکنیم. مفهوم آن را بررسی میکنیم و دلایلش را میگوییم. در نهایت به راههای غلبه بر این ترس و رسیدن به موفقیت در زندگی اشاره میکنیم، بنابراین همراه ما باشید.
دلایل ترس از شکست
برای یافتن دلایل ترس از شکست، باید در ابتدا بدانید که مفهوم «شکست» چیست.
همه ما تعاریف متفاوتی از موضوع شکست داریم. به این دلیل که تفکرات و ارزشهای و سیستم اعتقادی ما با هم تفاوت دارد. شکست برای یک نفر ممکن است ترس به همراه داشته باشد و برای فردی دیگر تبدیل به درسی بزرگ در زندگی شود.
بسیاری از ما از شکست خوردن در زندگی وحشت داریم. ترس از شکست زمانی اتفاق میافتد که به خود اجازه میدهیم، کارهایی که برای پیشرفت نیاز است و ما را به اهدافمان میرساند، انجام ندهیم.
این نوع ترس را میتوان به موارد مختلفی مرتبط ساخت. برای مثال، اگر والدینی منتقد و سختگیر داشته باشید، ممکن است از انجام خیلی کارها بترسید. به این دلیل که آنها در دروان کودکی مرتباً شما را تحقیر و تنبیه کردهاند و این احساسات منفی در زندگی بزرگسالانه شما نیز تاثیر میگذارد.
تجربه یک اتفاق بسیار تلخ در زندگی نیز ممکن است به دلیلی به ترس از شکست تبدیل شود. مثلاً فردی را در نظر بگیرید که چند سال قبل همایشی با حضور تعداد زیادی از افراد داشته و بسیار ضعیف عمل کرده است. ممکن است این تجربه برای آن فرد آنچنان بد باشد که از شکست در کارهای دیگر نیز وحشت داشته باشد. شاید این ترس برای سالها در ذهن فرد باقی بماند و جلوی پیشرفت او را بگیرد.
چگونه ترس از شکست را تجربه میکنید
اگر ترس از شکست داشته باشید، احتمالاً همه یا برخی از نشانههای زیر را دارید:
- تمایلی به امتحان چیزهای جدید و فعال بودن در پروژههای چالشی و سخت ندارید.
- دچار خودتخریبی هستید یعنی خود را سرزنش میکنید، به شدت استرس دارید و نمیتوانید اهدافتان را دنبال کنید.
- مشتاق هستید کارهایی که قبلاً در آن موفق بودهاید را دوباره انجام دهید.
تعریف شکست را بدانید
تقریباً غیرممکن است که در زندگی خود هیچ شکستی را تجربه نکنید. افرادی که سعی میکنند از شکست فرار کنند، در زندگی به جایی نخواهند رسید. اگر بخواهیم ساده بیان کنیم، این افراد اصلاً زندگی نمیکنند!
تفکر مثبت داشته باشید
موضوع جالب درباره شکست این است که طرز نگاه کردن به آن، فقط به خودمان بستگی دارد. میتوانیم شکست را به عنوان «پایان دنیا» در نظر بگیریم یا میتوانیم به آن به عنوان یک درس و تجربه بسیار عالی نگاه کنیم که معمولاً همین طور است. هر بار که در کاری شکست میخوریم، باید به دنبال گرفتن درس عبرتی از آن باشیم و تجربه خود را افزایش دهیم. این درسها بسیار مهم هستند زیرا باعث میشوند رشد کنیم و دوباره دچار همان اشتباهات قبلی نشویم. شکستها تنها زمانی که به آنها اجازه دهیم، ما را متوقف میکنند.
به راحتی میتوانید افراد بزرگی را پیدا کنید که شکست را تجربه کردهاند. برای مثال:
- مایکل جوردن که به عنوان یکی از برترین بسکتبالیستهای تاریخ این ورزش شناخته میشود از تیم بسکتبال دبیرستان اخراج شده بود. به این دلیل که فکر نمیکرد مهارت کافی برای بازی کردن را داشته باشد.
- وارن بوفت یکی از موفقترین تاجران جهان که ثروت بسیاری دارد، نتوانست وارد دانشگاه هاروارد شود.
- ریچارد برانسون یکی از موفقترین کارافرینان و سرمایهداران دنیا، از دبیرستان اخراج شده بود.
بسیاری از ما در زندگی زمین میخوریم و شکست را تجربه میکنیم. تمام درها به روی ما بسته میشود و تصمیمات نادرستی میگیریم که نتیجهاش شکست است. اما یک لحظه فکر کنید که اگر مایکل جوردن پس از دبیرستان، رویای خود را رها میکرد و بسکتبال را کنار میگذاشت، چه اتفاقی میافتاد؟ آیا او میتوانست به اسطوره دنیای بسکتبال تبدیل شود؟ اگر ریچارد برانسون به حرف افراد دیگر که میگفتند بدون مدرک دبیرستان هیچی نمیشوی، گوش میکرد اکنون این قدر موفق نبود.
شکست خوردن میتواند چیزهایی را درباره ما فاش کند که خودمان هم دربارهشان اطلاعات چندانی نداریم. مثلاً شکست میتواند مشخص کند که شما تا چه حد قوی هستید. برخی اوقات شکست خوردن، باعث میشود بهترین دوستان زندگی خود را پیدا کنید یا به انگیزه و موفقیتی دست یابید که در صورت شکست نخوردن، رسیدن به آن ممکن نبود.
معمولاً پس از شکست، تفکرات ما عوض میشوند و درسهایی یاد میگیریم. کلید موفقیت در این ماجرا، این است که به درسها توجه کنیم.
چگونه از شکست نترسیم؟
مهم است که بدانیم در هر کاری که انجام میدهیم، احتمال شکست وجود دارد. بهترین راه این است که با این احتمال شکست روبهرو شویم تا زندگی بهتر و پربارتری داشته باشیم.
چند راه برای اینکه بتوانید بر ترس از شکست غلبه کنید:
- همه نتایج احتمالی را بررسی کنید. بسیاری از افراد از شکست میترسند به این دلیل که نمیدانند دقیقاً با چه چیزی مواجه خواهند شد. شما میتوانید این ترس را با بررسی نتایج احتمالی کارها، از بین ببرید. وقتی بدانید ممکن است چه اتفاقی بیفتد، ترس را از خود دور میکنید.
- مثبت فکر کنید. تفکر مثبت یا به عبارتی مثبتاندیشی، روشی قدرتمند برای افزایش اعتماد به نفس و از بین بردن خودتخریبی است.
- بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. انجام برخی کارها، ممکن است عواقبی فاجعهبار داشته باشد و منطقی است که از آن ترس داشته باشید. در برخی موارد هم بدترین اتفاق ممکن، آنقدرها بد نیست و دانستن این موارد میتواند به شما کمک کند.
نقشه دومی داشته باشید. اگر از انجام کاری واهمه دارید، داشتن یک نقشه دوم آماده برای اجرا، میتواند کمک بسیار خوبی در افزایش اعتماد به نفس و پیشرفت شما کند.
توقف زندگی به همراه ترس
اگر از شکست خوردن میترسید، ممکن است دلیل آن تعیین هدف نادرست باشد. اهداف به ما کمک میکنند که بدانیم در زندگی به چه سمت و سویی میرویم و بدون آن، مقصد نهایی خاصی نداریم.
بسیاری از کارشناسان تصویرسازی و تصور کردن را راهی مناسب برای تعیین اهداف میدانند. تصور اینکه پس از رسیدن به اهدافتان چگونه زندگی خواهید کرد، کمک خوبی برای افزایش انگیزه به شمار میرود.
اما تصور کردن در افرادی که از شکست میترسند، تاثیر متضادی دارد. تحقیقات نشان میدهد این افراد، در صورت تصور کردن اهداف تا مدتی در حس و حال منفی قرار میگیرند. پس این افراد باید چه کاری انجام دهند؟
باید با تعیین چند هدف کوچک شروع کنید. این اهداف باید به مقدار کمی چالشبرانگیز باشند اما شما را خسته و نگران نکنند. بهتر است به این اهداف به عنوان پیروزیهای آسان نگاه کنید تا اعتماد به نفستان تقویت شود.
برای مثال، اگر میترسید با رئیس جدید خود صحبت کنید تا به شما ترفیع رتبه بدهد، همین موضوع را به عنوان هدف خود قرار دهید. سعی کنید هفته بعد وارد دفتر او شوید و خود را معرفی کنید.
یا تصور کنید که برای گرفتن مدرک تجاری به مدرسه بازگشتهاید اما میدانید که در آینده شما را در دانشگاههای تخصصی تجارت قبول نمیکنند. برای خود هدفی تعیین کنید تا با مشاور صحبت کرده و بدانید که برای قبول شدن چه چیزهایی نیاز است.
سعی کنید از اهداف کوچک شروع کنید و به تدریج در مسیر اهداف بزرگتر قرار بگیرید. فقط بر روی نتیجه نهایی تمرکز نکنید. در مثالهای بالا گفتیم که هدف نهایی گرفتن مدرک یا ترفیع رتبه است. اما قبل از آن مهم است که خود را به رئیس معرفی کنید و یا با مشاور درباره موضوع صحبت کنید. هر کدام از کارهای کوچک هم برای رسیدن به هدف اهمیت دارد.
برداشتن قدمی هرچند کوچک میتواند در طول زمان اعتماد به نفس شما را افزایش دهد و باعث ادامه مسیر و پیشرفتتان شود.
نظرتان را با ما در میان بگذارید.
برای مقالات بیشتر روانشناسی و مهارت های زندگی کلیک کنید.
- ۹۷/۰۷/۰۹